#سبک زندگی طلبگی
امامم شرمنده از اینکه طلبه ات هستم اما طالبت نیستم…..؟
شنيده بودم «من مات ولم يعرف امام زمانه ،مات ميتةً جاهليةً»….
اگر قرار باشد مرگم جاهلي باشد به خاطر اين است كه زندگي جاهلي داشته ام وامامم را نشناخته ام ….
خوانده بودم «اللهم عرفني حجتك ،فَانَكَ اِنْ لَمْ تُعَرِفني حُجَتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني :خدايا اگر حجتت را به من نشناساني از دينم گمراه خواهم شد»…
امانمي دانستم كه مقدمه عبوديت وبندگي ام ،شناخت خداست وراه شناخت خدا معرفت شماست….چرا كه امام آينه تمام نماي خداست …
فكر مي كردم حال كه طلبه شده ام ،حسابي وصل به امام زمانم شده ام …
دردعاي ندبه هايي كه برايت مي خواندم بويي از ندبه ،زاري،فقان ،وناله نبود ..گويا اصلا نيازي به ندبه وزاري نداشتم ….چرا كه اصلا نبودن ونديدنت راحس نمي كردم….اصلا نمي دانستم كه وجودت لطف است وظاهر شدنت لطفي ديگر وغيبتت از جانب خود من است ….والا هرگز غيبتي نمي بود …
فكر مي كردم انتظار يعني ديندار شدن …اما نمي دانستم انتظار يعني دين يار شدن …چرا كه انتظار ،افضل الاعمال است نه افضل الحالات …اي واي بر من كه خودم را طلبه ات مي دانستم ….
اما سهم من چه بود ؟…چه بايد مي كردم؟….
بايد منتظرت مي بودم ،همانطور كه چشم به راه مسافرم مي شدم كه برگشتش به تاخير افتاده …ديگر خواب وخوراك نمي داشتم وبي تاب از غم يار مي شدم……
اما انتظار ت مقدماتي دارد كه بايد در خودم فراهم ميكردم ……
اول از خودم شروع مي كردم واصلاح وخودسازي نفس مي داشتم ،و ارتباط روحي ام راباشماتقويت مي كردم تا درصف منتظرانت قرار گيرم ،به تربيت منتظران راستينت مي پرداختم ،…
واين مقدمات فراهم نمي شود مگر با :دعا براي سلامتت،تجديد عهد وپيمان باحضرتت«پس بايد براي انجام خواسته هايت عهد ببندم «عهداً»وعهدم را با اسباب ووسايلي محكم كنم «عقداً»ودر نهايت با شما بيعت كنم «بيعة» ،ودعا براي ظهورت كنم ،ودعا براي اينكه جزو يارانت باشم «اللهم اجعلني من انصاره واعوانه»
#فراخوان-دومین-همایش-بازآفرینی-محتوای دینی-درفضای-مجازی