#سبك زندگي اسلامي
سالهابود كه مشتاق شهادت بودم ،به همراه همسرم به جبهه رفتم . در كنار رزمندگان ،همچون مردان مرد ،درخط مقدم مي جنگيدم ،پرستاري ،تداركات نبرد … ،سر از پاي نمي شناختم ،به ناگاه متوجه شدم تيري از كنارم گذشت ، چه شد…خدايا يعني مي شد من هم به فيض شهادت مي رسيدم ،حيف شد… سعادت يارم نبود …چنان صداي گوش خراش توپ وتانك ورگبار مي آمد كه لرزه بر وجودم انداخته بود ، اما نه… گمانم صداي ديگري هم مي آمد ،صداي زنگ ساعتم بود نزديك وقت نماز است ، لحظه اي به خودم آمدم ،وديدم كه همه چيز خوابي بيش نبوده، نه جنگي بود ونه دشمني …محياي نماز شدم، پس از تعقيبات ،كتابي برداشتم كمي مطالعه كنم ،چشمم به حديثي از امام موسي كاظم (ع) افتاد :«جهادُ المَرْاة ِ حُسْنُ التَبَعُّلِ» چه حسن اتفاقي ،شايد خدا مي خواست به من بفهماند كاري كه تو مي كني كمتر از جهاد نيست ،اگر سلاح مرد شمشير ونيزه وتفنگ است ، شمشير زن عواطف همسري ومادري ست ،اگر سرمايه مرد، زور بازو و كار است ، سرمايه زن صالح بودن، قانت بودن وحافظ بودن است ، اگر مرد نيروي كار زندگي ست، زن هم ماشين محرك نيروي كار است بله به يكباره ياد جمله اي زيبا از مولايم علي (ع) افتادم:«اِنَّ الْمَراة رَيْحانَة و لَيْسَتْ بِقَهْرَمانَة»زن در گلزار زندگي گل است ،نه قهرمان.
پس مي بايست با عطر افشاني در محيط زندگي ام روح وروان همسر وفرزندام را سيراب از عشق مادري وهمسري مي كردم ، مباداكه عطر ومشكي نامرغوب …پس می بایست شمع وجودی را در جوار پروانه های زندگی ام ذوب میکردم وهزاران مي بايست ديگر…
#فراخوان-دومین-همایش-بازآفرینی-محتوای دینی-درفضای-مجازی